تجربه ادم ریوی در ارتفاع 4500 متری علم کوه
کوهستان الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجه
گزارش و تصاویر طبیعت ایران

چگونه بدانیم به اندازه کافی ورزش نمی کنیم؟ دستور العمل‌های ورزشی برای بچه‌های ۳ تا ۵ سال آیا عرق کردن باعث کاهش وزن و چربی سوزی می‌شود؟ علت حالت تهوع بعد از ورزش چیست؟ علت لرز کردن بدن چیست و چرا می‌لرزیم؟ چگونه بدانیم بدن مان کمبود کربوهیدرات دارد؟ اطلاعیه مهم! / خودداری از صعود به قلل مرتفع کشور به ویژه «دماوند»، «علم‌کوه» و «سبلان» در ایام تعطیل بهترین اپلیکشن های مخصوص کوهنوردان درخواست شفاف‌سازی در مورد خبر وقف کوه دماوند سلیت به جناب آقای دکتر «حمید مساعدیان» مسئول بخش جست‌وجو و نجات فدراسیون تسلیت فقدان کوه‌نورد فداکار زنده‌یاد «البرز زارعی» بررسی ساخت پد بالگرد به منظور ارتقای امداد رسانی هوایی در منطقه کوهستانی البرز مرکزی انعقاد تفاهم نامه با “بیمه سامان” / بهره‌مندی اعضای فدراسیون از شرایط ویژه انواع بیمه نامه‌ها بررسی ساخت پد بالگرد به منظور ارتقای امداد رسانی هوایی در منطقه کوهستانی البرز مرکزی آزمون‌های ورودی مربیگری درجه 3 کوه‌پیمایی تهران / تیر 1399 جلسه بررسی و مشکلات کوه‌های شمال تهران با شهرداری منطقه 1 گردهمایی اعضای منتخب ستاد اطلاع رسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان گزارش تصویری / عملیات جستجوی هوایی جهت کوهنورد مفقود شده در منطقه علم کوه


تجربه ادم ریوی در ارتفاع 4500 متری علم کوه

هر بیماری مربوط به ارتفاع زدگی است مگر اینکه عکسش ثابت بشه.

پس بی هیچ شکی،فوراارتفاع کم کنید.هیچ قله ای ارزش مردن نداره.

اتفاقی که در دماوند امسال برای خودم پیش اومد.اتفاقا در موقع برگشت دکتر مساعدیان رو دیدم و باهاش راجب موضوع بیماری ریوی خودم صحبت کردم.وایشان هم مثل همیشه لطف کردند و بنده را با نسخه ای که دادند.برای برنامه های بعدی راهنمایی کردند.انشالله که همیشه سلامت باشند.نوشته عل عسگری.

متن زیر رو حتما بخونید و همیشه گوش بزنگ بیماری ارتفاع باشید.

از مرگ بیهوده خود جلوگیری کنید.وجدانی سعی در خودکش در کوه نکنید.

 

تجربه ادم ریوی در ارتفاع 4500 متری علم کوه:

انجمن پزشکی کوهستان ایران: 
چند روزی در منطقه علم کوه به همراه دوستان خوب به فعالیت کوه نوردی مشغول بودم که خالی از حادثه و ماجرا نبود . در رفتن  یک کوه نورد برازجانی به نام مجید مهاجری از مسیر گرده آلمانها که به مرگ او منجر شد تا حادثه ای که در روز چهارم برنامه برای خودم پیش آمد ، چیزی که هیچوقت حتی فکرش را هم نمی کردم روزی گریبانگیر خودم شود : ادم ریوی ! 

از نوشتن گزارش برنامه چند روزه این برنامه شامل صعود به قله های اطراف و ماجرای پیدا کردن و بالا کشیدن پیکر مرحوم مهاجری خود داری می کنم . اما چیزی که برایم اهمیت بیشتری دارد و می تواند به عنوان تجربه ای مورد استفاده دوستان قرار گیرد ادم ریوی بود که در ادامه به آن می پردازم :



پس از سه روز اقامت و فعالیت کوه نوردی نیمه سنگین در منطقه تخت سلیمان عازم گرده آلمان ها شدیم . به علت ترافیک مسیر و یخ زدگی سطح با سرعت کم روی گرده موفق شدیم ساعت شش بعد از ظهر گرده را تمام و بر فراز قله پا نهیم . با توجه به خطرناکی مسیر برگشت و کثرت نفرات در مسیر تصمیم به شب مانی در ارتفاعات گرفتیم که در جانپناه سیاه سنگ در ارتفاع 4500 متری انجام شد . توضیح این که آن روز علی رغم فعالیت سنگین احساس خستگی زیادی نداشته و با توجه به ترافیک گرده حدود 4 ساعتی روی گرده استراحت داشتم و شب هم بیواک راحتی داشته و بدون احساس سرما و ... به خواب رفتم . ضمن این که طی سه روز گذشته هم هوایی خوبی در ارتفاع 4000 متری انجام داده بودم . 

صبح به محض بیدار شدن احساس سر درد داشتم و بعد از جمع کردن کوله شروع به حرکت به سمت سیاه سنگ ها کردم که تنها با حدود صد متر حرکت با احساس بالا رفتن شدید ضربان قلب و سست شدن عضلات مواجه شدم . روی زمین نشستم و احساس کردم هنگام تنفس چیزی مثل مایع درون ریه ام با صدایی مثل باز کردن درب یک نوشابه گاز دار می جوشد ! همان لحظه فهمیدم دچار ادم ریه شده ام .

جریان را با همنوردان در میان گذاشتم . تنها چیزی که آن موقع از خوانده هایم در مورد ادم ریه به ذهنم رسید آمپول دگزامتازون و کم کردن فوری ارتفاع بود .  دوست خوبم  با تزریق به موقع یک آمپول دگزامتازون کمک کرد حالم کمی بهتر شود و با کمک و حمایت سایر همنوردان با نهایت سرعتی که می توانستم خودم را به علم چال رساندم . با توجه به کم کردم ارتفاع تا علم چال باز هم احساس بهتری نداشتم و به محض فعالیت شدید مانند حرکت در سربالایی یا برداشتن کوله پشتی احساس می کردم اکسیژن کمتر از میزان لازم به خونم می رسد و با ضربان بالا و افت عملکرد بدنی مواجه می شدم .

هر طور بود وسایلم را جمع کردم و چیزی خوردم  . ظهر شده بود . از قاطر چی ها در خواست کردم مرا با خود به پایین ببرند که سرباز زدند . به هر حال پیاده  به سمت سرچال به راه افتادم . هنگام حرکت هر چه ارتفاع کمتر می شد حالم بهتر می شد ولی احساس جوشیدن آب درون ریه هایم همچنان ادامه داشت . ساعت حدود 8 شب به ونداربن رسیدم . حالم تقریبا خوب شده بود و یک روز کامل را در جنگ با ادم ریوی سپری کرده بودم . پس از خوردن شام به همدان برگشتم و صبح امروز رسیدم .

پس از تماس با دکتر مساعدیان ایشان هم ادم خفیف ریوی را تایید کردند و راهنمایی کردند چطور بهبود پیدا کنم . پس از گذشت حدود دو روز احساس می کنم میزان مایع داخل ریه ام به نصف رسیده و مشکلی در انجام فعالیت ها ندارم . توضیح این که من به لحاظ شغلی با ارتفاع و شرایط آن بیگانه نیستم و در زمینه کوه نوردی  هم در اتفاعات بیش از این در فصول سردتر سال مثل زمستان بیواک کرده و مشکلی نداشته ام یا صعود های سرعتی یا یک روزه به ارتفاعات بلند که به مراتب از این برنامه سنگین تر بوده اند انجام داده ام که همگی با بیواک در ارتفاعات بالا همراه بوده اند اما به قول دکتر مساعدیان هر برنامه کوه نوردی شرایط خاص خودش را دارد . امیدوارم این تجربه برای سایر همنوردان مفید واقع شود .

با تشکر از وبلاگ ماگما





:: موضوعات مرتبط: اسیب ها و درمان، ،

نویسنده : علی عسگری تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به کوهستان الهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجه مي باشد.