بسمه تعالي
ويژه نامه اعياد شعبانيه « ميلاد با سعادت حضرت امام حسين (ع ) ، حضرت ابالفضل العباس (ع ) و حضرت سجاد(ع )»
در عصر بازسازى ایمان و فرهنگ، توجه به ابعاد الگویى امام حسین علیه السلام ضرورى است. آن حضرت، تنها در كربلا اسوه ما نیست؛ الگو بودنش تنها در زمینه حماسه و خون و شهادت هم نیست؛ حتى در كربلا هم، فقط كربلاى حماسه و جهاد نبود و اوج صحنه هاى آن روز جاویدان هم، تنها شهادت امام و یارانش نبود.
1. نماز، اوج بندگى
سالار ما، حسین بن على علیهماالسلام، شب عاشورا براى انس با خدا و تهجد و تلاوت قرآن و نماز، از دشمن مهلت گرفت. در گرماگرم نبرد عاشورا نیز، هنگام ظهر به نماز ایستاد تا به ما بیاموزد كه جان بر سردین و خداجویى نهاده است. سعید بن عبدالله حنفى، در آن لحظه، در برابر امام همچون سپر حفاظتى مى ایستد، تا حسین بن على ( ع ) ، آخرین نمازش را بخواند و با 13 تیر كه بر پیكرش مى نشیند، به شهادت مى رسد.
این كه در زیارت هاى امام حسین (ع ) ، او را اقامه كننده نماز خطاب مى كنیم"اشهد انك قد اقمت الصلوه..." جلوه دیگرى از اهمیت نماز را در زندگى و شهادت آن پیشواى معنویت و عبودیت نشان مى دهد.
2. رضا، اوج ایمان
كمال بندگى در"رضا" به رضاى الهى و فرمان اوست. حسین بن على (ع ) در حركت به سوى كربلا، اظهار امیدوارى كرد كه آنچه را خداوند برایش اراده كرده باشد، "خیر" باشد، چه با فتح، چه با شهادت"ارجو ان یكون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا". در قتلگاه نیز جملات زیباى"الهى رضاً برضإك و تسلیما لامرك" كه بر زبان او جارى شد، نشانه خلوص در بندگى و رضا به قضاى خداوند است.
3. صبر و مقاومت
سیدالشهدا الگوى صبر و شكیبایى در برابر مصیبت ها، مشكلات زندگى، زخم شمشیر، داغ عزیزان و شهادت فرزندان است.
امام حسین ( ع ) در آغاز حركت خویش به سوى كربلا، بر صبر تكیه كرد و یارانى را لایق همراهى خویش مى دانست كه بر تیزى شمشیر و ضربت نیزه ها مقاوم باشند."فمن كان منكم یصبر على حد السیف و طعن الاسنه فلیقم معنا."
در روز عاشورا نیز در خطبه اى كه با این جملات آغاز مى شود"صبرا بنى الكرام..." یاران خویش را بر رنج جهاد و زخم شمشیر به صبورى فرا خواند، تا از تنگناى دنیا به وسعت آخرت و از دشواريهاى دنیا به نعمت و راحت بهشت برسند و مرگ را همچون"پل عبور" بدانند.هنگام خروج از مكه نیز در ضمن خطابه اى فرمود:"نصبر على بلائه و یوفینا اجور الصابرین."
و صبر بر بلا را مقدمه رسیدن به"اجر صابران" دانست كه خداوند عطا خواهد كرد.
روز عاشورا،فرزندش على اكبر را هم با جمله"یا بُنى اصبر قلیلا" دعوت به صبورى كرد و خواهر خویش را در آن روز سرخ، به"صبر" توصیه كرد.
صبر و مقاومتى كه ملت ما از حسین بن على (ع ) و حضرت زینب(س) آموختند، آنان را در سال هاى دفاع مقدس و جبهه هاى نبرد و صحنه هاى انقلاب، رویین تن ساخت و به آزادگان عزیز در سال هاى سخت اسارت، قدرت تحمل بخشید.
4. كرامت و بزرگوارى
آقایى و بزرگوارى امام حسین (ع ) زبانزد بود. سال هایى كه در مدینه مى زیست و در دوران پدر بزرگوارش، آنچه از دست كریمش مى جوشید، سخاوت و جود نسبت به سائلان و نیازمندان بود.
به روایت حضرت سجاد (ع ) ، امام حسین (ع ) بار غذا و آذوقه به دوش مى كشید و به خانه یتیمان و فقیران و بیوه زنان نیازمند مى برد. از این رو، بر شانه هاى آن حضرت جاى آن مانده بود.
پس، رسیدگى به محرومان و سركشى به مستضعفان را هم باید از حسین (ع ) آموخت. وى روزى بر عده اى بینوا گذشت كه سفره اى گسترده و روى زمین نشسته، نان خشك مى خوردند. پسر پیامبر را به آن طعام دعوت كردند. حضرت از اسب فرود آمد و نزد آنان نشست و از غذایشان خورد، سپس آنان را به خانه خود دعوت كرد و از آنان پذیرایى نمود.
شیوه كریمانه وى، شهرت آفاق بود. وقتى سائلى به در خانه امام آمد و در زد، اشعارى با این مضمون مى خواند كه:
هركس امروز به تو امیدوار باشد، ناكام و نومید نمى گردد و هر كس حلقه در خانه تو را بكوبد، دست خالى بر نمى گردد. تو، سرچشمه جود و سخاوتى و پدرت،كشنده فاسقان تبهكار بود."لم یخب الان من رجاك..."
5. كار فرهنگى و آموزشى
در نقل هاى تاریخى آمده است كه وقتى معلم یكى از فرزندانش به او سوره حمد را آموخت، هزار دینار جایزه به معلم داد و به او خلعت و لباس بخشید و دهانش را پر از گوهر ساخت. وقتى بعضى سبب این همه بخشش را پرسیدند، فرمود: این ها كجا برابر چیزى است كه او به فرزندم داده است؟ (یعنى آموزش قرآن و سوره حمد)
آن حضرت در ارزش گذارى به تعلیم و تربیت و تشویق معلم و مربى فرزندان خویش و ارج نهادن به جایگاه تعلیم و تربیت نیز، الگوى ماست و باید از او بیاموزیم كه به بُعد فرهنگى و تربیتى كودكان مان بها بدهیم و در این زمینه، وقت و پول هزینه كنیم.
6. روحیه عرفانى
یك بُعدى بودن، نقصانى براى انسان است. پیشوایان دینى ما در همه ابعاد، صاحب كمال بوده اند و در شیعیان خود نیز این را مى پسندیدند.
خوف از خدا، چشمان اشكبار، حالت نجوا و نیایش، زبان ستایشگر خدا، زندگى سراسر شكر نسبت به نعم الهى، نمازهاى با حال و ركعات بسیار در شبانه روز، بارها سفر پیاده به حج خانه خدا رفتن، حضور مكرر بر سر مزار مادر بزرگش حضرت خدیجه(س) و گریستن و دعا كردن براى او،نیایش ژرف و عاشقانه اش در پاى"جبل الرحمه" و دعاى وى در روز عرفه ـ كه از زیباترین و غنى ترین متون نیایشى عارفانه است ـ همه و همه، خبر از روح بلند عرفانى آن حضرت دارد.
پس، از این بُعد حیات وى و توجه به خدا و نیایش هاى شبانه و دعاهاى متضرعانه سیدالشهدا نیز باید الگو گرفت و بخشى از فرصت هاى روز و شب را به خلوت با خدا پرداخت. اگر در زندگى یك دوستدار و پیرو، این جنبه مشهود نباشد، در تأسى به آن اسوه معنویت و نیایش، كوتاهى كرده است.
7. عشق به خدا
از برجسته ترین جنبه هاى شخصیت سیدالشهدا، محبت پروردگار و دلدادگى او به خداوند و امر و رضاى اوست.
نشانه خدا دوستى و عشق به معبود، فنا در"حب الهى" است.
این كه نقل شده است: هرچه امام حسین (ع ) به لحظه شهادت نزدیك تر مى شد، چهره اش برافروخته تر و شكفته تر مى گشت؛ تعبیر دیگرى از عشق الهى اوست كه تبدیل هجران به وصال را مى دید و به وجد مىآمد.
8. ذكر خدا
گوهر یاد خداوند، موهبتى عرشى است كه در هر دل كه جاى گیرد و بر هر زبان كه جارى شود، آن دل و زبان را نفیس مى سازد، چه ذكر قلبى باشد، چه ذكر زبانى .
حسین بن على (ع ) بنده ذاكر خدا بود، پیوسته حمد و ثناى الهى بر زبانش و سپاس نعمت ها در قلبش. و در راحت و رنج و پنهان و آشكار یاد خدا آرام بخش جانش بود و بر او تكیه داشت و هیچ صحنه تلخ و غمبارى نبود، جز آن كه داروى"یاد خدا" آرامش مى كرد.
تنها در صبح عاشورا نبود كه با گفتن"اللهم انت ثقتى فى كل كرب"، به یاد خدا بودن را ابراز مى كرد و تنها در حملات حماسى روز عاشورایش نبود كه با تكرار جمله"لاحول ولا قوه الا بالله)؛ ارتباط قلبى خود را با معبود، بر زبان مىآورد، بلكه همواره گویاى"الله اكبر" بود و ذكر"الحمدلله على كل حال" و یاد خدا ورد زبانش بود
و"استرجاع" را ـ كه یكى از شاخص هاى ذكر حقیقى، به خصوص در هنگام مصائب و ناگواريهاست ـ در مواقع مختلف از جمله در راه مكه به كربلا، بر لب داشت. از دید امام حسین (ع ) شقاوت سپاه كوفه كه براى آن جنایت عظیم حضور پیدا كرده بودند، نتیجه غفلت از یاد خدا بود و چون مى دید آنان به هیچ روى، از كینه و عناد خویش دست بر نمى دارند و بر كشتن او مصمم اند، به آنان مى فرمود:
"لقد استحوذ علیكم الشیطان فانساكم ذكر الله العظیم" ؛ شیطان بر شما چیره گشته و یاد خداى بزرگ را از (دل) شما برده است.
وقتى چراغ یاد خدا در شبستان دل انسان روشن باشد، هرگز شیطان رخنه گاهى براى ورود به خلوتگاه دل نمى یابد و این خانه كه باید جاى خدا باشد، ماواى دیو و دد نمى گردد.
پیروان حسین (ع ) را سزاست كه مشعل فروزان"ذكرالله" را در اقتدا به سالارشان در دل برافروزند، تا نه دچار یأس و تردید شوند، نه ملعبه ابلیس و هواى نفس.
اینها و بسیارى دیگر از این گونه ویژگى هاى روحى و رفتارى است كه از حسین بن على (ع ) براى پیروانش در همه اعصار و نسل ها"الگویى همه جانبه" ساخته است و منشورى پدید آورده كه از هر طرف به آن بنگریم، جلوه اى خاص و بعدى مقدس و الگویى شایسته تبعیت به چشم مى خورد.
قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس (ع )
عباس یعنی تا شهادت یکه تازی عباس یعنی عشق، یعنی پاکبازی
عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق یعنی مسیر سبز پر پیچ و خم عشق
جوشیدن بحر وفا ، معنای عباس لب تشنه رفتن تا خدا، معنای عباس
بی لب نهادن لب به جام باده عشق بی کام نوشیدن تمام باده عشق
این است مفهوم بلند نام عباس در ساحل بی ساحلی، آرام عباس
چهارم شعبان است و خاندان نبی چشم به راه ومنتظر...
وناگاه عطر دلنشینی فضا را از شمیم آسمانی اش سرشار کرد ؛
مولودی قدم به گیتی نهاد که با گامهای کوچکش فردایی بزرگ را رقم می زد
پدر اورا در آغوش گرفت و بر دستانش بوسه زد، در حالیکه اشک از چشمان مبارکش جاری بود و همه متعجب بودند از این رفتار امام . امام نگاهی به حسین (ع) کرد و فرمود : این دستها در راه امام خود و برای خدا قطع می شوند.
آری ! اولین مرثیه سرای" عباس " علی (ع) بود ، مرثیه ای که تا ابد بر زبانها جاری می ماند .
عباس در وجاهت چنان بود که مردم او را قمر بنی هاشم می خواندند ؛ به راستی از او چه می توان گفت که فرات نیز با تمامی وسعتش شرمسار دل دریایی اوست .
آری ! در عظمت حضرت ابوالفضل همین بس که در روزنبرد، خطاب برادر به وی چنین بود " جانم به فدایت " و امام سجاد علیه السلام نیز درباره آن بزرگوار چنین می فرماید : " عباس نزد خداوند از مقام و منزلتی برخوردار است که در روز قیامت همه شهدا به آن غبطه خواهند خورد."
پرتوى از سیره و سیماى امام زین العابدین(علیه السلام)
حضرت على بن الحسین ، ملقّب به سجّاد و زین العابدین، روز پنجم شعبان سال 38 هجرى یا 15 جمادى الاولى همان سال، در مدینه دیده به جهان گشود و در روز 12 و یا 25 محرّم سال 95 هجرى، درمدینه، به دسیسه هشام بن عبدالملك، مسموم گردید و در 56 سالگى به شهادت رسید. مزار شریف آن حضرت در مدینه در قبرستان بقیع ميباشد.
مادر مكرّمه آن حضرت بنا بر منابع تاریخ اسلامى، غزاله از مردم سند یا سجستان كه به سلافه یا سلامه نیز مشهور است، ميباشد.ولى بعضى از منابع دیگر نام او را شهربانویه، شاه زنان ، شهرناز، جهان بانویه و خوله، یاد كردهاند.
امام سجّاد( ع ) در بدترین زمان از زمان هایى كه بر دوران رهبرى اهل بیت گذشت ميزیست، چه، او با آغاز اوج انحرافى، معاصر بود كه پس از وفات رسول اكرم(ص ) روى داد.
امام(ع ) با همه محنتها و بلاها كه در روزگار جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین(علیه السلام) آغاز گردیده بود همزمان بود.
او سه سال پیش از شهادت امام على(ع )متولّد گردید، وقتى دیده به جهان گشود، جدّش امیرمؤمنان(ع )در خطِّ جهادِ جنگِ جمل، غرق گرفتارى بود و از آن پس با پدرش امام حسین(ع) در محنت و گرفتاریهاى فراوان او شریك بود.او همه این رنج ها را طى كرد و خود به طور مستقل رویاروى گرفتاریها قرار گرفت.
امام(ع ) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به كار برد، به طورى كه دعاهاىآن حضرت، رویدادهاى عصر او را تفسیر ميكند.
صحیفه سجّادیه كه به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بي نظیرى است كه در جهان اسلام، جز قرآن كریم و نهج البلاغه، كتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده كه پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد.
از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(علیه السلام)، مجموعه اى تربیتى و اخلاقى است به نام رساله حقوق كه امام(علیه السلام) در آن وظایف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانى شیوا و گویا بیان كرده است.
دستگیرى از درماندگان
یكى از خدمات ارزشمند امام سجّاد(علیه السلام)، رسیدگى به درماندگان، یتیمان، تهیدستان و بردگان بودهاست.
روایت شده است كه آن حضرت، هزینه زندگى صد خانواده تهیدست را عهده دار بود.
چند حديث از حضرت سجاد(ع ) :
«الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ أَرْفَعُ دَرَجاتِ الْیقینِ.»: خشنودى از پیشامدهاى ناخوشایند، بلندترین درجه یقین است.
«مَنْ كَرُمَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیهِ الدُّنْیا.»: هر كه كرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد.
«أَعْظَمُ النّاسِ خَطَرًا مَنْ لَمْ یرَ الدُّنْیا خَطَرًا لِنَفْسِهِ.»:پرارزش ترین مردم كسى است كه دنیا را مایه ارزش خود نداند.
«إِتَّقُوا الْكِذْبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْكَبیرَ فى كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْل فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا كَذَبَ فى الصَّغیرِ إِجْتَرَءَ عَلَى الْكَبیرِ.»:
از دروغ كوچك و بزرگ در هر جدّى و شوخیى بپرهیزید، زیرا چون كسى دروغ كوچك گفت بر دروغ بزرگ نیز جرأت پیدا ميكند.
:: موضوعات مرتبط:
اطلاعیه،
،